با حال خسته اومدم، خسته شکسته اومدم
افتاده رو خاک صحرا سورهی طاهای من
آیه آیه شد تنش با تیغ و نیزه وای من
نیمه جونم نیمه جون، تو چشام دریای خون، رو دلم داغ جوون
محو صحرا شد دلم، غرق غم ها شد دلم، ارباً ارباً شد دلم
جونمو آتیش زده ، شعلهی آه علی
میذارم صورت روی ، صورت ماه علی
ای علی جان ای علی
*********
با تیر و خنجر می زدن، با بغض حیدر می زدن
کاری کردن که بسوزه از فراقش خیمهها
که نباشه روی ماهش دیگه مثل مصطفی
بغض دریا مشکله، سهم من آه دله، سهم لشکر هلهله
خسته در تاب و تبم، اومده جون بر لبم، اومد از راه زینبم
داره هر سر نیزهای، سهمی از بوی گُلَم
آتشم زد ای خدا، زخم پهلوی گلم
ای علی جان ای علی