دستاتو میبینم افتاده تو صحرا
آروم خوابیدی رو دامن زهرا
نفس بکش که دلخوشیم همین نفس هات
پاشو نگا که یک سپاه به قد و بالات
همه به تو دل خوشن و دل های بی تاب نمی خوان
همه لب ها خشکه ولی تورو می خوان آب نمی خوان
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقا حسین سید و سالار نیامد
بال از بهشت اومد جای دوتا دستت
با گریه می خونن روضه برا دستت
غریبم و با رفتنت غریب ترم کردی
چه جوری من خبر بدم که برنمیگردی
چه جوری طاقت بیارم ببین که خونه جگرم
ببین پاهام جون نداره ببین شکسته کمرم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد
ما اشک می ریزیم و دشمن چه خوشحاله
روضه ات چقدر مثل روضه ی گوداله
چی بی هوا زدن تورو چقدر غریب رفتی
درست مثل امام حسین شیب الخضیب رفتی
خداروشکر هیچکی نخواست انگشترت رو ببره
خدارو شکر دشمن تو نبود سرت رو ببره
ای اهل حرم میرو علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد