سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم
بهر ولای عشق او به کربلا میرویم
گرفته ایم جان به کف و نثار جانان کنیم
هستی خود به راه حق یک سره قربان کنیم
جان و سر و وجود خود فدای قرآن کنیم
ما به جوار کبریا با شهدا میرویم
فرشته خو گشته و ز قیدها رسته ایم
به لطف بیکران حق همیشه دل بسته ایم
ز ما و من گسسته و به دوست پیوسته ایم
بهر نجات قدس با عشق و رضا میرویم
جبهه ی اسلامی ما ز نور حق روشن است
ظلمت و خوف و واهمه در سپه دشمن است
بیم ز لشگر خدا در دل اهریمن است
چو ما به فرماندهی روح خدا میرویم
سنگر مردان خدا سنگر دین خداست
در دل شب منور از ذکر و نماز و دعاست
منظرههای آن ببین چو صحنهی کربلاست
حسینیان آمده اند ، به نینوا میرویم
به کربلای ما بیا برادرم کن گذر
ولولهی مبارزان شور دلیران نگر
نالهی نیمههای شب سوز دعای سحر
بپرس از این برادران ، بگو کجا میرویم
یکی نشسته گوشه ای خدا خدا میکند
به رهبر و امام خود ز جان دعا میکند
یکی دگر ز معرفت سخن ادا میکند
که ما به قربانگه حق ، رو به منا می رویم
سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم
منتظریم کی شب حمله فرا می رسد
امر ز فرماندهی کل قوا میرسد
دمی که رمز یا علی به گوش ما می رسد
پی نبرد خصم دون، چو شیرها می رویم
وصیتی کرده به من عزیز همسنگرم
که من شهید اگر شدم بگو تو با مادرم
طلب نماید از خدا سلامت رهبرم
گریه مکن مادر من گریه مکن مادر من
با رفقا می رویم، با رفقا می رویم