حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که نمیتونم بگم اومد بابام اومدی
حالا که سفید شد از نبودنت موهام اومدی
عقیقتو بخشیدی به ساربان فهمیدم
منم النگو هامو به این و اون بخشیدم
من الذی ایتمنی
تا که سر تو اینجوری دیدم خیلی دلم سوخت
منم شبیه موی سر تو موی سرم سوخت
از غصه پرم خیلی از نبودن داداش علی اکبر دلخورم
معلومه وقتی نباشه من همش سیلی میخورم
افتادم روی زمین ولی نیوفتاده چاردم
دیگه تموم شد حرفام طبق رو بردار عمه
بگو حلالم کردی خدا نگهدار عمه
من الذی ایتمنی