صابر خراسانی
ویژه شب یلدا
... آفتاب شب یلدای همه ...
پا شدم آبله پیدا کردم
از خودم فاصله پیدا کردم
سعی کردم به تو مشغول شوم
حیف شد مشغله پیدا کردم
در نمازم خم ابروی تو را
در قنوتم، گله پیدا کردم
انتظار این همه انصاف نیست
مُردم و فیصله پیدا کردم
از خودم دور شدم کاری کن
گم شدم، گور شدم کاری کن
آفتاب شب یلدای همه
گریه ی پشت تمنای همه
هیچ کس یاد غریبیِ تو نیست
گریه کن جای خودت، جای همه
دور و اطراف عمه ات زینب
چون که محرم نبود گفت بیا....
آقا ، همه ی شهر به چاه افتادند
مددی یوسف زهرای همه
بنشین تا بنشانی همه را
دربیار از نگرانی همه را
کاش میشد ز سفر برگردی....
با همان چند نفر برگردی
چله ی اشک گرفتیم برات
به امیدی که سحر برگردی
مادرم گفت همین جا بنشین
می نشینم دم در برگردی
سیزده قرن نشستیم نشد
بنشینم چقدر برگردی
نور چشمان همه می رفتی
قول دادی به نظر برگردی
خشکسالیم کویریم بیا
قبل از آنی که بمیریم بیا
... آفتاب شب یلدای همه ...
نماهنگ آفتاب شب یلدای همه با صدای صابر خراسانی ویژه شب یلدا