ملائک همه محو جنگیدنش
نبی غرق ذوق است از دیدنش
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
نباشد جز از بی پدر دشمنش
به سمت او برو برو برو برو به سمت او
نجف بجو بهشت را بهشت را نجف بجو
بگو علی بگو علی علی بگو علی بگو
علی بگو علی همیشه باش دائم الوضو
تو رجز مطنطنش طنین ذوالفقاره
توی نبرد تن به تن به تن زره نداره
علی تهمتنه تهمتنی که دیگه حتی
بنت اسد هم نمیتونه مثلشو بیاره
دل دل مکن دلا و دل دلم یک دلم نما
این دل دلی به دلبر دیگر نداده است
حافظ خبر نداشت جهان ملک حیدر است
از کیسهی خلیفه سمرقند داده است
بنی آدم اعضای یکدیگرند
ولی شیعیان علی برترند
چرا که حدیث است که شیعهها
اضافه گل خلقت حیدرند
وجب وجب طلا طلا طلا طلا وجب وجب
رطب رطب نجف نجف نجف نجف رطب رطب
ادب ادب برو حرم برو حرم ادب ادب
از این حرم تا خونت برو عقب عقب عقب
زمزمهی اذانم از ذکر علی وزینه
زیر و بم مؤذن مأذنه دلنشینه
ارض یه لحظه تو نجف اریضتو میگیری
ارض نجف مرکز رزق و روزی زمینه
هارونه هر کسی که علی نیست شک نکن
بعد از نبی پی دو سه گوساله میرود
طفلی که یا علی سخن اولش شود
آن طفل یک شبه ره صدساله میرود