ای روزهدار افطار محتاج یک دعایم
آقای آبرودار محتاج یک دعایم
با نامهی سیاهم قلب تو را شکستم
آلوده و گنهکار محتاج یک دعایم
خیلی دلم گرفته آخه از تو خبر ندارم
با این وجود دلدار محتاج یک دعایم
تا خواستم بیفتم دست مرا گرفتی
این دفعه هم چو هر بار محتاج یک دعایم
شرمندهام کجا دیدی گناه کردم
خیلی شدم گرفتار محتاج یک دعایم
با اینکه دیدی منو مشغول معصیت
نگذاشتی بریزد یک لحظه آبرویم
هستم به تو بدهکار محتاج یک دعایم
ای کاش یک سحر هم راهت بیفتد اینجا
در انتظار دیدار محتاج یک دعایم
خیمه نشین صحرا آرام جان زهرا
هر جای هستی ای یار محتاج یک دعایم
وقت اذان مغرب دلتنگ کربلایم
ای روزهدار افطار محتاج یک دعایم
یابنالحسن کجایى ای داد از این جدایى