صلی علی العطشان من
زخم لبت یادم میمونه
نفس نمونده جان من
زینب بخواهد روضه بخونه
از دور با زخم تنت گفتم دیگه بی سر نمیشی
هر چی به هم میچینمت از این مرتب تر نمیشی
بی سر شدی هر لحظه کمتر شدی
اندازه اصغر شدی آخ بمیرم
غارت شدی هتک حرمت شدی
شیب گوداله و شاه بی ردا وا محمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا