بپا خیزید ای مردم
که وقت سوگواری نیست
ندارد بحره ای از زندگی خونی که جاری نیست
بپا خیزید باید بغض را در زخم حل کردن
که جنگ است نباشد فرصت زانو بغل کردن
حیدر حیدر حیدر
محرم آمده خون میچکد از زلف پرچم ها
محرم آمده ای عاشقان از آن محرم ها
محرم آمده بر شیشه ی شب سنگ میکوبیم
اما بر تبل ماتم نه به تبل جنگ میکوبیم
حیدر حیدر حیدر
بخوان قرآن پیدا کن
خدا را در بزنگاهش
ببین نصر من الله است در ان تنصراللهش
بگو با آن که در این بهره حیران و حراسان است
پیروزیه ایمان وعده ی قطعی قرآن است
حیدر حیدر حیدر
حسین بن علی پیراهنی از فتح برتن کرد
و او تکلیف عالم را به روی نیزه روشن کرد
حسین آمد که دل خالی شود از تا امیدی ها
دو صف کرده است دنیا را حسینی ها یزیدی ها
حیدر حیدر حیدر
خیال ما ز پایان خوش این جنگ اسودست
به پیروزست هرجایی که امت با ولی بودست
درین میدان اگر تنها اگر زخمی ولی هستیم
که تا جان در بدن داریم با سید علی هستیم
حیدر حیدر حیدر
برایم آخر این ماجرا روشن چنان روز است
که در این جنگ قطعا خون حاجی زاده پیروز است
حیدر حیدر حیدر
به نام نامی حیدر نبرد آغاز میگردد
علی با ذوالفقار خود به خیبر باز میگردد
بگو فرعون را موسی به سوی نیل می آید
علی با ذوالفقار خود به اسرائیل می آید
حیدر حیدر حیدر
اگر دنیا هم آید پشتتان ما پنج تن داریم
شما سنگر شکن دارید ما خیبر شکن داریم
حیدر حیدر حیدر
در آن طوفان پایانی دران پایان طوفانی
اگر که شاهنامه خوانده باشی خوب میدانی
ته این ماجرا پایان رزن رستم دیو است
ازین پس یک هدف داریم و آن قلب تلآویو است
حیدر حیدر حیدر