شبای جنگ
شبای دستهای در تکاپوی نشستن به قبضهی تفنگ
شبای همهمه
شبای قلبهای روشن بی واهمه
شبای گریهی اقیسینی یا فاطمه
شبای عهد بستن با اسلحه
شب نبرد سجیل با ابرهه
شب دلای تنگ
شبای دستهای خونه کرده روی قبضهی تفنگ
شبای جنگ
رسیده بازم شبای انقطاع
رسیده لحظههای بغض موقع وداع
شبای دل بریدن از همه
شب سپر شدن برای گریههای بچه.های بیگناه
بیدفاع
بیاطلاع
الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین
بین بردگی و جنگ
انتخاب من رهایی و جنون
انتخاب من تفنگ
زمان دوباره روی تکراره
بازم حسین در پی یاره
شب شب عاشوراست
شب دلای بی پرواست
نگو حسین تنهاست
بیا خدا باماست
تند تر تپیدن قلب من
وقت دیدن هزار آرزوی گمشده به زیر آوار
وقت خوندن خبرهای بستن هزار پنجره
وقت دیدن صدای محکمی که پرمیگیره از تو حنجره
که الله اکبر
یعنی من هنوز زندهام و ریشههام تو خاک محکمه
من ادامهی صدای زینبم تو اوج همهمه
به خاطر تموم بچههای گمشده تو موج انفجار
به خاطر تموم مادرای بی قرار
به خاطر همه
به خاطر تموم پرچمای یا حسین در احتزاز
به خاطر اذون
به خاطر نماز
به خاطر تموم کوچه های خاکی دهات
برای بوی خاک برای عطر نون
به خاطر حقوق اولیه حیات
سینه امو سپر می کنم
من کنار بچه های غزه و یمن
کنار اشک های مردم وطن
دشمنو عذاب می کنم
من مرید زینبم
شام رو رو سر یزیدیا خراب می کنم
الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین
بین بردگی و جنگ
انتخاب من رهایی و جنون
انتخاب من تفنگ
زمان دوباره روی تکراره
بازم حسین در پی یاره
شب شب عاشوراست
شب دلای بی پرواست
نگو حسین تنهاست
بیا خدا با ماست