این جوان کیست که در قبضه او طوفان است
نه فلک زیر سم مرکب او حیران است
این جوان کیست که زینب به قدش مینازد
این حمایت گر دین شرف قرآن است
علم بیار میشه کارزار
بگو یا علی بگن ایهاالفرار
هو هوی شمشیر تو هو هوی ذوالفقار
میدون به هم بریز حیدری ببار
حیدری تبار
شمشیر میزنه چه با تدبیر میزنه
شمشیر پیش اباالفضل تحریر میزنه
عقیله داره تو خیمه تکبیر میزنه
یل اباالفضل برای لشگر کوفه اجل اباالفضل
میخورن زمینو پا میشن میگن به هم
انگاری وایساده حیدر بغل اباالفضل
خود طوفان مال جولانه
مثل شیر قظنفر شیر غرانه
بوسه میزدش به دستای قدم آقا
بیخودی نیست فکر کنن که دیگه قرآن