غریب عراقی
حرارت قلب منی حبیب عراقی
بوی پیرهن تو بوی سیب عراقی
تشنه بودی لب خشک تو شبیه چوب شد
غروب شد غروب شد
همه گفتن سنان آب ندادی زدی نیزه خوب شد
غروب شد غروب شد
عزیز عراقی
حنجرتو بریده تیغ تیز عراقی
چیزی نمونده از تن شریف تو باقی
جای تیر حرمله رو سینت عمیق بود
دقیق بود
بعد پیراهن تو گریه سر عقیق بود
عقیق بود
به فدای خواهری که بهترین رفیق بود
رفیق بود
آخرین صدا تو گوش تو صدای جیغ بود
زنگ تیغ بود
شهید عزیزم
چطور ببینمت گلو بریده عزیزم
شهید عزیزم
به قتلگاه آن به خون تپیده عزیزم
شهید عزیزم
دور من سر نیزه دور تو نیزه دار بود
غبار بود
همه میرفتن شمر اما موندگار بود
غبار بود
خواهرت پیاده اما خولی سوار بود
سوار بود
حسین ای مظلوم