حالا که جمعیم دور هم عمو رو هم صدا کنم چی ؟ به موی من دستی بکش شونه برات پیدا کنم چی ؟ گوشواره نیس گهواره نیس با حرمله دعوا کنم چی ؟ با روسریم برا سرت عمامه دست و پا کنم چی ؟ : جلوی دخترای شام روی منو زمین نندازیا بازی امروز شونه بزنن منو با همبازیا هُلم کُنَن هُلَم بِدَن برا همین بخندن بعضی ها این سنان از زجر بی ادب تره بی ادب تره بی ادب تره زجر بگذره سنان نمیگذره آخ نمیگذره آخ نمیگذره بدنم پُر شده از جای لگد جای لگد جای لگد شترش راه نمیرفت منو میزد منو میزد منو میزد ____ تو بغل خودم بمون تموم شده صبر رقیه الهی عمه ، سرت و بذاره تو قبر رقیه پیراهنت رو پَس میدَن انگشترت رو پَس میگیرم بابایی دیدی آخرش گفتم سرت رو پَس میگیرم : گریه ی من برا سرت ..تو گریه کن برا روسَری ها از زجر من نمیگذرم توهم از این سنان نگذری ها شلوغی بازار شام مارو بُردن یه وقت تو نری ها رَد ّ ِ خون ِ من روی ِ دیوارشون دیوارشون دیوارشون غصبیه گوشواره ی بازارشون بازارشون بازارشون بخوان سرت رو بِبَرن نمیزارم به جونه عمه نَه دل داری جای ِ سر ِتو زن ِ خولی بدونه عمه نَه چیزی نمونده از لبت نمیدونم می دونه عمه نَه من میفهمَم نفسه بُریده رو بُریده رو بُریده رو صورته روی ِ زمین کشیده رو کشیده رو کشیده رو ____ تا صبح میگم بشنَون یزید ِ بی ادب غلط کرد میخواستن که بِشکَنه عمه جلو اونهمه نامرد گفتم به زین العابدین تو خواهرامو روبراه کن مجلس و میریزم بِهَم سنان تو اون بَر و نگاه کن چقد کتک خوردم برات فدا سرت همین کبودیها خواستم سرت رو نَبَرن دیگه محله ی یهودیا نفرین به استقبالشون با چوب وسنگ دم ِ ورودی ها. کوچه هاشون پُر شده از موی من از موی من از موی من وضع ِ عمه بدتر از پهلوی من پهلوی من پهلوی من ...