بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید صفر دیگر پریشان نیست
کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست
اگر دربدر کوه بیابان کنی عشق است
اگر زخمی صد خار مغیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل دنبال سامان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست
بنه پا بر زمین این خاک ها مشتاق لبریزند
تمام دختران یک یک مژه بر پات میریزند
نباید هم به مهمانداری ات این قوم برخیزند
چرا که خلق میداند صاحب خانه مهمان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست
میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالان تماشایی
هم ره بار گل آوردم آنم چه گلهایی
غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست
چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد
چه خوشبخت است آنکه روی ناشش عبات افتد
یکی با لب یکی با دل یکی با سر به پات افتد
دل سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست