پوشیه دو سه ماه روته
یه سیاهی رو بازوته
خنده هات واسه تابوته
دلخوشی تو ببین
دیگه در رو نمی بندی
میخ رو از روی در کندی
به اجل داری می خندی
زندگیتو ببین
ندیده چشه تاریخ این شهربه صلابت من
گریه کن زیر چادر این شهر به نجابت من
دو سه ماهه می خنده مغیره به خجالت من
وای خانوم
زخمای بدنت درده
بی هوا زدنت درده
اشکای حسنت درده
شدی نقش زمین
اون که پیدا نشد چاره است
اون که گم شده گوشواره است
جیگر کیه صدپاره است
غریبی و ببین
نمک پدرت رو به زخم جگرت می زدن
سیلی و نباید به تو پیش پسرت می زدن
کاش دروغ باشه اینکه غلافو به سرت می زدن
با غرور تو بد کردن