با هر نفَست آه شرربار نکِش
دستامو بگیر منّت دیوار نکِش
موهای پریشون منو شونه نزن
از دست شکسته این همه کار نکِش
شریک غمات میشم
غم شبونهت با من
روزا نمیخواد پاشی
کارای خونهت با من
مادر تو بگو با ضعف دستات چه کنم؟!
رو هم نمیان، بگو با زخمات چه کنم؟!
مرهم روی زخمای تنت میشه گذاشت؛
با لختهی خون توی چشمات چه کنم؟!
کفنهایی که داری
بزار پیش من باشن
پیرهن حسین با تو
بوسهی گلوش با من
تقدیر تو رو زمونه غمبار کِشید
امشب رو بمون کارم به اصرار کِشید
حسرت میکِشم که سر رو سینهت بذارم
از وقتی که این سینه به مسمار کِشید
شریک غمات میشم
غم شبونهت با من
روزا نمیخواد پاشی
کارای خونهت با من