بنده ی غرق گناهت آمده
مستمند رو سیاهت آمده
رحم کن در باز کن در باز کن
باز عبد بی پناهت آمده
گوشه ی چشمی کن به این بی دست و پا
ربنا فاغفر لنا تقصیرنا
ربنا فاغفر لنا تقصیرنا
از سر سفره گدا را خوانده ای باز سویت آمده در مانده ای
میزنم در تا که در را باز کنی
این منم عبد زهرجا رانده ای
من جفا کارم ولی تو با وفا
ربنا فاغفر لنا تقصیرنا
ربنا فاغفر لنا تقصیرنا