کوچیک بودم داشتم که می شکفتم
با بی زبونی یا حسین میگفتم
مادر من منو حسینی زاده
چیزی به جز نام تو یاد نداده
گریه میکرد واسه تو غصه میخورد
هر روز و شب منو به روضه میبرد
شش ماهگی پارچه ی سبز سرم کرد
کفن پوشون علی اصغرم کرد
حسین وای وای وای
شیر نمیداد تا که بشم گرسنه
منو میبرد به دست پا پرهنه