نقاب میزنه نعره ی انابن بوتراب میزنه

جلو میره و ضربش وسریع وباشتاب میزنه

زترسش عدو خودشو توخیمه هابخواب میزنه


به هر طرفی که نگاه میکنه

روزگارشون و سیاه میکنه

وقتی برمیگرده میدون و پر از

دست و پا و خود و سلاح میکنه


ابوفاضل کاشف الکربه

ابوفاضل قاهر الحربه

به نبردا خاتمه میده

ابوفاضل با دو سه ضربه


یا ابالفضل یا ابوفاضل


نقاب میزنه تو نگاها موجه اضطراب میزنه

باهرغرشش آسمون صاعقه وشهاب میزنه

انگارکه خداداره روی سرشون عذاب میزنه


ابروهاش کاره ذوالفقار میکنه

مثل شیر تو میدون شکار میکنه

از سربازا چه انتظاری میره

وقتی فرماندشون فرار میکنه


ابوفاضل گوهر و دره

ابوفاضل مرده و حره

نفس دشمن رو میگیره

ابوفاضل با یه چشم غره


یا ابالفضل یا ابوفاضل


نقاب میزنه پاشومحکم به روی رکاب میزنه به نهره فرات واسه گرمیه دله رباب میزنه

ندیده کسی که لبای خشکش وبه آب میزنه


وقتی تو علقمه حلول میکنه

آیات ایثار و نزول میکنه

با یاده لبهای عطشان حرم

تشنه جون دادن رو قبول میکنه


ابوفاضل ماهه تابانه

ابوفاضل کوهه ایمانه

به صراحت اینو ثابت کرد

ابوفاضل مرده میدانه


یا ابالفضل یا ابوفاضل




مطالب مرتبط