عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است

چشم خشکم را بخر پابوس زمزم رفته است

گاهگاهی حال و اخوال گدا را هم بپرس

من مسیرم خانه ام را باز یادم رفته است

هر کسی دنبال عشقش بوده من دنبال تو 

این دل دیوانه ام دنبال پرچم رفته است 

در مقام روضه گریه میکنی هر صبح و شام 

مثل زهرا ناله ات تا عرش اعظم رفته است

زخم ها خوردم ولی زخم عجران بدتر است 

من به خود تا آمدم دیدم محرم رفته است 

آی مردم حسرتش را میخورد روز جزا 

آنکه در دنیا طواف کربلا کم رفته است 




مطالب مرتبط

سلام من به مدینه
سلام من به مدینه

شنبه, 11 دی 1400

پخش
بیا نگار آشنا
بیا نگار آشنا

شنبه, 08 مرداد 1401

پخش
دوست داری در زدن های مرا
دوست داری در زدن های مرا

شنبه, 27 فروردین 1401

پخش