لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
رُقیّه تُنادی مِنَ الخِربه، معَ اللیلِ معَ اللیلِ
رُقیّه تُنادی مِنَ الخِربه، معَ اللیلِ معَ اللیلِ

سه‌شنبه، 23 شهریور 1400 - میثم مطیعی - آیین حسینی | 20 شهریور | 1400 مدت زمان:06:11

دانلود مداحی ها و نوحه های میثم مطیعی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

رُقیّه تُنادی مِنَ الخِربه، معَ اللیلِ معَ اللیلِ
رقیه همراه با شب از خرابه ندا می‌دهد

اریدُ ابی کی یُغَفِّینی، معَ اللیل معَ اللیلِ
پدرم را می‌خواهم تا در شب مرا بخواباند

ابی لم یزَل ساکناً سَمعی، صدى الخَیلِ صدى الخَیلِ
بابا جان، هنوز در گوشم صدای اسب‌ها می‌پیچد

وکسرُ الضلوعِ یُغطّیها، صدى الخَیلِ صدى الخَیلِ
و صدای اسب‌ها، صدای شکستن دنده‌ها را می‌پوشاند

ویا ویلی، ابی ضُمَّنی عن عیونِ العِدا
ای وای بر من، باباجان، مرا در آغوش بگیر و از چشم دشمنان پنهان کن

ویا ویلی، اخافُ مع اللیلِ ان أشرُدَ
ای وای بر من، می‌ترسم که با آمدن شب، آواره شوم

ویا ویلی، ابی صارَ شَتمی بَدیلَ الحِدا
ای وای بر من، بابا جان، به جای لالایی، به من دشنام می‌دهند

«من الخربه، رقیّه تخبِرُ اللیلَ عن الغربه»
از خرابه، رقیه درباره غربت به شب می‌گوید

 

***    ***    ***    ***


تَمیلُ رُقیّه من الخَوفِ، على زینب على زینب
رقیه از ترس به سمت زینب متمایل می شود

تشُدُّ بِکَفٍّ على الکفِّ، على زینب على زینب
در آغوش زینب، با یک دست دست دیگر را می‌فشارد

على خدِّها یسقُطُ ماءٌ، بِهِ حَرُّ بِهِ حَرُّ
روی صورتش، اشکی جاری می‌شود که داغ است

ودمعُ العقیله على المُلقى، بِهِ حَرُّ بِهِ حرُّ
و اشک زینب بر حسین داغ است

ویا عمَّه، علَیکِ تدورُ صُنوفُ البَلا
عمه جان، انواع بلاها گرد تو می‌چرخند

ویا عمَّه، رأیتِ على الصدرِ شِمراً علا
عمه جان، دیدم که شمر بر سینه پدر نشست

ویا عمَّه، لقد شیَّبتکِ هنا کربلا
عمه جان، اینجا، کربلا، تو را پیر کرد

«من الخربه، رقیّه تخبِرُ اللیلَ عن الغربه»
از خرابه، رقیه درباره غربت به شب می‌گوید

 

***   ***   ***   ***

 

ببابِ الخرابه تَرى ظِلًّا، لِمولاها لِمولاها
بر در خرابه سایه‌ای می‌بیند... سایه مولایش را

علیلٌ ضعیفٌ ولا حَولٌ، لِمولاها لِمولاها
ناتوان و ضعیف است و رقمی برای مولایش نمانده

ایا عمُّ أنظُر لأقدامی، بِها جرحُ بِها جُرحُ
عمو جان، به پاهایم نگاه کن که زخم شده

لها یَمسحُ الرأسَ وازدادَ، بِهِ النَوحُ بِهِ النَّوحُ
عمو به سر دختر دست می‌کشد و ناگهان صدای نوحه بلند می شود!

ویا روحُ، إذا ما رأیتِ الحسینَ اصعَدی
ای روح، اگر حسین را دیدی، عروج کن

ویا روحُ، ولو کانَ بالطَّشتِ رأساً هُدی
ای روح، اگر در طشت سری بود که به دختری اهدا شد، عروج کن

ویا روحُ، فراشه بنارِ اللِّقا تهتَدی
ای روح، پروانه، با آتش دیدار هدایت می شود

«من الخربه، رقیّه تخبِرُ اللیلَ عن الغربه»
از خرابه، رقیه درباره غربت به شب می‌گوید