در محل هرجا صدای عبد گریان شد بلند
قامت صاحب کرم از روی ایوان شد بلند
نوکری سخت است اما سختیش عشق است عشق
پای ما با عشق بر خارمغیلان شد بلند
من که هرجایی کم آوردم صدا کردم رضا
رعیت آنجایی که کم آورد، سلطان شد بلند
ما ز اسب افتاده ایم اما ز اصلِ عشق نه
پرچم سبز رضا بر بام تهران شد بلند
بیشتر از سائل، آقا بی قرار سائل است
بیشتر از شهر ما، آهْ از خراسان شد بلند
کافری بودم که با شرط تو رفتم بر سجود
بسکه ازخاک تو عطر و بوی ایمان شد بلند
خاک ایران قبل تو لطفی برای کس نداشت
تو به ایران آمدی و بَخت ایران شد بلند
جذر و مدِّ صحن تو یعنی که رو به گنبدت
هر مَلَک افتاد روی خاک و انسان شد بلند
شانه بر زلف تو زد مِنّای اهل البیت شد
بعد مرگش مرد سَلمانی چو سلمان شد بلند
هر کسی که سخت دامان جوادت را گرفت
با براتِ کربلای خویش آسان شد بلند
گریه بی حد می کنی و روی زانو میزنی
بابت دستی که بر روی عزیزان شد بلند
نام زینب را پس از عباس نامحرم که بُرد
از ته گودال دادِ شاه عطشان شد بلند