ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم
تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم
عمّاریاسر, اَصبغ و سلمان و مالکیم
حُجر وکمیل و میثم تمّار حیدریم
بر
با یک اشاره اش سر و جان را فدا کنیم
شکر خداکه گرمی بازار حیدریم
حتّی شب ولادت اربابمان حسین
مشغول به سرودن اشعار حیدریم
یا مرتضی علی علی مولا علی علی
اذکار ماست بس که گرفتار حیدریم
طبق «فمَنیَمُت یَرَنی» در زمان مرگ
مامحو دیدن گُل رخسار حیدریم
فصل بصیرت است و به دنبال اصلحیم
در اوجفتنه نوکر بیدار حیدریم
ما جزعلی به هیچ کسی دل نمی دهیم
حتّیبه قدر یک نفسی دل نمی دهیم
ما تشنه ایم جرعه ی آبی به ما دهید
بهتربُوَد که ظرف شرابی به ما دهید
چندین شب است باده ی نابی نخورده ایم
لطفی کنید و باده ی نابی به ما دهید
ما قصدپای بوسی تان را نموده ایم
در بین جاده ایم, رکابی به ما دهید
کرب و بلامحلّ عبور و مرور ماست
آن لحظه ای که حال خرابی به ما دهید
یک بارکافی است که بگوییم «یا حسین»
قبل ازختام, کوه ثوابی به ما دهید
جشن تولّد تو و سجّاد و ساقی است
باید سه وعده سور حسابی به ما دهید
وقتی به ما «حسین حسین» وحی می کنید
پس واجب است تا که کتابی به ما دهید
پیغمبریم و خدمت ارباب می کنیم
نام تورا به صفحه ی دل قاب می کنیم
ارباب مارسیده و دنیا شلوغ شد
دنیا فقط نه … عالم بالا شلوغ شد
بازار نوکری من و تو گرفته است
شکر خداد وباره سر ما شلوغ شد
با فوجی از فرشته, بزرگ ملائکه …
… آمد زمین و خانه ی مولا شلوغ شد
در دست هرفرشته هدایای شاخصی است
اطراف گاهواره ی آقا شلوغ شد
از برکت رسیدن ارباب شیعه ها
حتّی کِنِشت و دِیر و کلیسا شلوغ شد
با کشتی نجات سریع و وسیع او
نقطه به نقطه دامن دریا شلوغ شد
خالی شده جهنّم و آتش فرو نشست
در عین حال, جنّت اعلی شلوغ شد
فرزند دومین پیمبر پسر شده
زهرا دوباره مادر و حیدر پدر شده
وقتی که رو به وادی میقات می کنیم
با ذکر«یاحسین» مناجات می کنیم
مصداق «یامُفتّح الأبواب» نام اوست
ما باحسین, سِیر سماوات می کنیم
مهرش که روزی دل هر کس نمی شود
با مهر اوهمیشه مباهات می کنیم
ما که عذاب قبر نداریم با حسین
با حرز یار, دفع بلیّات می کنیم
این که سرشت ما همه از خاک کربلاست
با منطق فلاسفه اثبات می کنیم
با کربلای او چه نیازی به جنّت است
اعراض ازتمامی جنّات می کنیم
وقتی که نام حضرت ارباب می بریم
خشنود قلب عمّه ی سادات می کنیم
هردلبری که دلبر آقا نمی شود
هرخواهری که زینب کبری نمی شود
شأن نزول و روح کتاب خدا حسین
والفجر ومریم و فلق و وَالضّحی حسین
تو آمدی وجمع شما جمع گشته است
زهرا,حسن, نبی خدا, مرتضی, حسین
تو آمدی وآل عبا با تو پا گرفت
بی تو چه ناقص است حدیث کسا حسین
روز ازل که نامه ی ما را نوشته اند
افتاده کار محشر ما با شما حسین
وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت
در گوش منبه جای اذان گفت «یا حسین»
در مکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام
در ابتدا حسین وَ در انتها حسین
رغبت نمی کنم که روم جای دیگری
وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین
ما غیردرب خانه تان در نمی زنیم
ما روبه غیر آل پیمبر نمی زنیم
از بس که با وقار بِوَد برگزیدنی است
ناز نگاه یوسف زهرا خریدنی است
نجوای هرشبانه ی قبل از ولادتش
با گریه های حضرت زهرا شنیدنی است
فطرس زبرکت قدمش بال و پر گرفت
این بالها به عرش خدا هم پریدنی است
مهرش درآسمان نبی پر تلألؤ است
تصویر عشق او به پیمبر کشیدنی است
او شیر راز دست نبی ارتزاق کرد
بس که لب نزدست پیمبر مکیدنی است
اصلاًعجیب نیست که او یک پیمبر است
معراج اوبه دوش محمّد (ص) چه دیدنی است
شیرین تراز شراب عسل بوسه از گلوست
یعنی که طعم بوسه ی دلبر چشیدنی اس
تحس می کنم که زائر شش گوشه می شوم
از بس که عطر سیب حریمش وزیدنی است
هنگام پای بوسی اش از غم, بری شدم
پایین پا رسیدم علی اکبری شدم