دوباره دست به سینه از آن دری که ندارد

سلام به ضریح مطهری که ندارد

بقیه و جمعین زائران و حال و هوایش 

و برق گنبد و رقص کبوتری که ندارد 

خیال میکنم از صحن جامع حسنی اش

رسیده ام وسط صحن کوثری که ندارد 

سرم به سنگ تو خورده که سر به راه تو هستم 

ببین زمین حرم را چه مرمری که ندارد 

دوباره مثل همیشه پر است کاسه شعرم 

کریم غیر کرم کار دیگری که ندارد 

برادر آمده است کربلا چکونه ببوسد 

شما ضریح نداری و او سری که ندارد 

عقده های دلم آن روز اگر وا میشد 

قد من جای قد مادر اگر تا میشد 

این همه سال به این حال نمی افتادم 




مطالب مرتبط

تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا

چهار شنبه, 30 آذر 1401

پخش