تشنه بودیم؛ بوی آب می‌رسید از علقمه
از توو نخلا می‌رسید رایحه‌ی فاطمه
از میون گرد و خاک، سمت حرم می‌رسید
بابا گریون، قدّ خم، روی لباش زمزمه

با این‌که غم داشتیم
صاحب‌علم داشتیم
عمومونو کشتن
همینو کم داشتیم

عمو جونم تا تو بودی، سر و سامونی داشتیم
تو که رفتی، چش گریونی داشتیم

بعد تو بیچاره شدیم
دنبال زینب، همه آواره شدیم
بی‌گوش و گوشواره شدیم

رفتی و رفت دشمنت سمت حرم، صف‌به‌صف
ناله‌ها و ضجّه‌ها می‌رسید از هرطرف
تا عمود خیمتو دستای بابا کشید
عمّه می‌زد بر سرش، دستشو رو به نجف

عمّه هزار بار مرد
خیمه گرفت آتیش
عمّه می‌گفت: داداش
چرا نیاوردیش

عمو جونم تا تو بودی، دشمنامون می‌ترسیدن
تا تو رفتی، چشم تو رو دور می‌دیدن
ماها گریون بودیم و اونا همش می‌خندیدن

اشک باباس که نشوند مارو به روز سیاه
بی‌قرار و تشنه و بی‌‌کسه و بی‌پناه
جای خالیت میکشه پنجه به زخم دلش
اون دمی که قاتلش می‌رسه توو قتلگاه

چشمتو دور دیدن
غارتمون کردن
سربسته باید گفت
همه چیو بردن

عمو جونم تا تو بودی، چاره داشتیم
کی لباس پاره داشتیم
تو که رفتی، سر به صحرا‌ها گذاشتیم
پابرهنه روی خارا پا گذاشتیم




مطالب مرتبط

بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش