من دور از کربلا
زندگیم می گیره نور از کربلا
پای رفتن از من شور از کربلا
من دور از کربلا
سامونم کربلا
یه سفر واجب شه اونم کربلا
اربعین من هم مهمونم کربلا
سامونم کربلا
سفر اولم یادم اومد و کربلا
بارون می زد و کربلا
بارونه کربلا
مادرت میشه مهمون کربلا
شب جمعه روضه خونه کربلا
آه شیش گوشه حرم
گریه میکنم توی آغوش حرم
نذر زینب مشکی می پوشه حرم
بارونه کربلا
سر پیراهنت پیرم کردند از زندگی
سیرم کردند از زندگی
حسین
سر پیراهن تو گریه ی ما در آوردند
میان این همه کشته چرا تو عریانی
انصاف نیست لشکر کوفه کفن داشته
عریان تو را مقابل زینب رها کنند