مانند کبوتر به هوای تو رهاییم

از جانب سلطان برسد هر چه رضاییم 

ما را چه بد و خوب به پای تو نوشتند 

احسان بکنی یا نکنی باز گداییم

از بس که گنه دیدی و نا دیده گرفتی 

رو داده به ما تا که دگر بار بیاییم

آلوده دلان راه به میخانه ندارند

ما تشنه ی وصلیم اگر بی سر و پاییم

ما را کرم تو در این خانه کشیده

آقای رئوفم همه محتاج عطاییم 

یک بار شده جان جوادت بغلم کن 

بیمار فراقیم و به دنیال دواییم



مطالب مرتبط