با روی سیاه با گریه و آه
از راه اومدم با بار گناه
من خیلی بدم؛ من دیر اومدم
دستم رو بگیر، من نابلدم
میترسم اگه بخشیده نشم
درد دلمو من با کی بگم
کار همه راه میفته اگر
باشه میمونم، من آخر سر
من حقّمه که لایق نشدم
راسراستی درست عاشق نشدم
من حقّمه که آتیش بگیرم
یکدم توو آتیش، صدبار بمیرم
تو حقّته که آتیش بزنی
من بنده و تو مولای منی
من حَقّمه که آبروم بره
آتیش و مذاب توو گلوم بره
تو حَقّته که تنهام بذاری
هیزم به زیر پاهام بذاری
از ترسمه این حرفارو زدم
هرچی تو بگی؛ من خیلی بدم
پس دل چی میشه؟ رأفتت کجاست؟
من قرصه دلم؛ رحمتت کجاست؟
پس دل چی میشه؟ اشکام چی میشه؟
مولاس توو دلم؛ مولا چی میشه؟
پس دل چی میشه؟ زهرا چی میشه؟
عشق توو دلم؛ سقّا چی میشه؟