مگه میشه امشب من و رد کنی
مگه میشه امشب من و راه ندی
به شوق تو قرآن و وا می کنم
میگم سیدی سیدی سیدی
با این رو سیاهی فقط رو لبام
باید ذکر العفو باشه ولی
تا قرآن و روی سرم می برم
میگم یاعلی یاعلی یاعلی
یه چیزایی امشب آوردم ولی
می دونم که هیچِ می دونم کمه
برا اینکه در ها به روم وا بشه
میگم فاطمه فاطمه فاطمه
شب بازگشت شب بخششِ
شب پاکی و آسمونی شدن
تو این بذل و بخشش جای یاکریم
میگم یاحسن یاحسن یاحسن
یه اسمی کلید بهشت خداست
که برده همه عالم و زیر دِین
به سمت خدا با تموم وجود
میگم یاحسین یاحسین یاحسین
اونا که توی خیمه ی سوخته
با اشمای زینب میگیرن وضو
زیر بارون تازیانه همه
میگن ایعمو ایعمو ایعمو
یکیشون با گریه به دشمن میگه
نزن دیگه طاقت نداره تنم
یکی با پر شعله ور میدوئه
میگه دامنم دامنم دامنم
یکی میگه گوشواره هام ماله تو
بزار روسریم باشه روی سرم
یکی میبره دستشو روی سر
میگه چادرم چادرم چادرم
یکی روی خاک بیابون همش
زمین میخوره با تن ناتوان
توی این پریشونیِ اهل حرم
میگن عمه جان عمه جان عمه جان
خودش توی گودال دق می کنه
برای سری که شد از تن جدا
می گیره تن بی سر و تو بغل
میگه ای خدا ای خدا ای خدا