بر عفو بی حسابت این نکته ام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است

من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم
تنها توئی پناهم لا تَقنَطُوا گواه است

هرگز نمی پسندی در بر رویم ببندی
آخر کجا گریزد عبدی که بی پناه است

در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و پرونده ام سیاه است

باز آمدیم به سویت برگشته ام به کویت
این بنده فراری محتاج یک نگاه است

دست از ثواب خالی پرونده از گنه پر
پایم بود لب گور کارم فغان و آه است

من عهد خود شکستم من راه خویش بستم
ورنه به جانب تو هر سو هزار راه است

یک یا الهی العفو جبران جرم یک عمر
یک شام قدر با تو به از هزار ماه است

یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است
یک لحظه بی تو بودن یک عمر اشتباه است

(میثم) به خود نگاهی جبران این سیاهی
یا اشگ شامگاهی یا ورد صبحگاه است

 



مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش