داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد

"من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد

 

من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم

زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد

 

نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد

چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد

 

من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم

می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد

 

همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند

همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد

 

هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست

و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد

 

همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند

من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد

 

درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را

نتوانم نتوانم نتوانم ای داد



مطالب مرتبط