یه کهنه خنجر به روی حنجر
 
 دوازده ضربه غریب مادر
 
 با چشمای تر با حالی مضطر
 
 میگفتی برگرد به خیمه خواهر
 
 مقصد نیزه ها شد بدنت
 
 جای سالم نموند روی تنت
 
 غارت عمامه جای خودش
 
 بردن انگشتر و پیروهنت
 
 وای شمر بی حیا و پست حرمت تو رو شکست
 
 لرزه افتاد به زمین تا روی سینت نشست
 
 وای ای وای ای وای



مطالب مرتبط

 آقای منی رویای منی
آقای منی رویای منی

سه شنبه, 18 خرداد 1400

پخش
شب جمعه بود مادرم میگفت
شب جمعه بود مادرم میگفت

چهار شنبه, 09 شهریور 1401

پخش