دل من فرق می کنه چون شنیدم اسمتو
دلم نرم شد توی خیمه شما
مثه مادر پدرم سرم گرم شد
من یه نقاشی کشیدم کلی حرفه تو دلش
تو هم آیندمو با سر انگشتت بکش
یه جوری که بچه قصه شهید شه آخرش
من بلدم گریه کنم اگه منو میخری
نیومدم بازی کنم من اومدم نوکری
تو بگو چکار کنم حرمت می بری
عزیز دلم حسین
شهر ما فرق می کنه چون محرما برات سیاه پوشه
قوری و سماور خونمون تو روضه تو می جوشه
مشقامو مشکی نوشتم دفترم عزا گرفته
چون دل مداد رنگی واسه کربلا گرفته
خدا نگذره از اونکه تو رو از دنیا گرفته
من بلدم گریه کنم اگه منو میخری
نیومدم بازی کنم من اومدم نوکری
تو بگو چکار کنم حرمت می بری
عزیز دلم حسین