زندان رواق روشنی شد غرق نورت

دیوارها نمناک از شرم حضورت

دهلیزها مستند هنگام عبورت

زنجیر تسبیحی به دستان صبورت

این بندها در بند زلف دلپذیرت

موسای دربندی و هارون ها اسیرت

یوسف که ترس از تنگی زندان ندارد

جان جهان است او غم کنعان ندارد

سیمرغ عاشق فکر آب و نان ندارد

زندان توان بستن مردان ندارد



مطالب مرتبط