افتاده بود تشنه‌لب و آه می‌کشید

فریاد بی‌کسی‌اش به جایی نمی‌رسید

او رحمت رحیم، جواد الائمّه بود

می‌داد از کرامت خود بر همه، امید

هرکس که رفت محضر او، دید می‌شود

در سایه‌ی عنایت او درد، ناپدید

من درک کرده‌ام خودم این نکته را که هست

نام جواد بر همه‌ی قفل‌ها، کلید

دریای جود و عاطفه و ناجی نجیب

باب المراد؛ شهره به مهر است و من، مرید

وقتی جواد، قافیه شد با مراد ما

مارا برای خویش، مریدانه آفرید

بر شانه داشت، بار غم غربتی قدیم

روی لبش، ترانه‌ی یاحیّ و یاشهید

مجموعه‌ای ز مقتل اولاد فاطمه است

پس روضه‌هاش می‌طلبد گریه‌ی شدید

باید به پای روضه‌ی این سرور صبور

سر را شکست؛ گریبان ز غم درید

کف می‌زدند با نفس آتشین او

چندین کنیز پست زنازاده‌ی پلید

شرمنده‌ام ز حضرت زهرا از این خبر

آن‌قدر ناله زد ز عطش، تا نفس برید

سر را گذاشت گوشه‌ی حجره به‌روی خاک

تنها به‌سوی قبله، غریبانه پاکشید

نه دیده‌ی ملائکه، نه دیده‌ی فلک

از این غریب‌تر به‌خدا محتضر ندید

جز یک‌نفر که گوشه‌ی گودال قتلگاه

خون گلوش از لب سرنیزه می‌چکید

آخر هلاک می‌شوم از این گریزها

آه از دمی که خواهر مظلومه‌اش رسید

آمد کنار گودی گودال و ناله زد

آهی کشید و شعله به جان جهان کشید



مطالب مرتبط

دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش