گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد

دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد

لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است

از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد

با آنکه در مقابل خانه مرا زدند

همسايه اى نديد و کتک ها به شب کشيد

اينجان ميان روز زمين خورد مادرم

رويش عباى خويش امير عرب کشيد

شهر مدينه شهر زمين خوردها شده



مطالب مرتبط

چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا

چهار شنبه, 30 آذر 1401

پخش
تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش