قیام می کنم برسم شام کارو تمام می کنم
به شاه نجف سلام میکنم
خواب و به چشم عدو حرام میکنم
من زینبم عقیده ی من آزادگی
من اسوه ی مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی
عقیله منم به عالم سیده ی جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم
که الآن حیدر این قبیله منم
سیدتی یا زینب …
قدم میزنم به نیابت عباس علم میزنم
عجب صحنه ای رقم میزنم
کاخ و تخت یزید و به هم میزنم
حق می دهم یزید که اینگونه تب کند
خب زن ندیده بود مبارز طلب کند
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار امیر ادب کند
یا علی علمدار منم علمدار منم
ابوفاضل اگر نیست سپهدار منم
من از کربلا شدم مرتضی
عقب ننشستم و یعنی کرار منم
سیدتی یا زینب ....