ای مرگ مدد کن که من زار بمیرم
ای زهر خلاصم کن و بگذار بمیرم
بگذار در این خانه که غمخانه من بود
تنها و غریب از ستم یار بمیرم
بگذار که با سوز درون و لب عطشان
یکبار زنم نا له و صد بار بمیرم
بگذار که چون فاطمه هنگام جوانی
در خانه در بسته خود زار بمیرم
بگذار که بی شیون و آرام شوم آب