دنیا و این قیل و قالش
آرزو های محالش
کاش بودی میدیدی آقا
هیچکی نیست عین خیالش
کجا بیام سراغت
کجای شهری آقا
دلت گرفته از من
نگو که قهری آقا
هیچوقت ردم نکردی
داری چه صبری آقا
مرگ من برام اشک نریزی عزیزم
خیلی بهم میریزم
هرهفته جمعهها از
ندیدنت مریضم
روم نمیشه تا نگات کنم امیرم
حق بده سر به زیرم
اونقدر بدم که دارم
از خجالت میمیرم
یابن الحسن کجایی
مردم از این جدایی
دوری خیلی منو آزرد
چه بلایی سرم آورد
نشه اونقدر دیر بیایی که
ببینی عاشقتم مُرد
تو پیشمی ولی خُب
دنیا چشامو بسته
میگن دوسم نداری
میگن دلت شکسته
راحت بگو عزیزم
ازم شدی تو خسته
هرچی که بگی دوست دارم هنوزم
باز چشم به در میدوزم
حتی منو نخوای هم
بازم به پات میسوزم
هی
خسته شدم از طعنههای مردم
دنیای پر تلاطم
میبینی حالمون رو
به ما بکن ترحم
یابن الحسن کجایی
من آمدم گدایی
کاشکی از چشمات نیفتم
کلی باز طعنه شنفتم
آخر نامه رسیده
خیلی حرفامو نگفتم
نشد برا یه بارم
بدیمو روم بیاری
تو این زمونه تنها
تو حوصلهام رو داری
تنهاترین امامی
دلسوزی هم نداری
آقاجون اگه مُردم برا یکبارم
بیا بشین کنارم
بدون که چشم به راهتم
چشامو باز میذارم
هی
سخته بگن ندید و رفتش آخر
یه عمری بوده مُضطر
زخم زبون و طعنه
سخته برای نوکر
یابن الحسن کجایی
من آمدم گدایی