ای مدینه بنگر در سوز و در گدازم
قسمت من اینه بسوزم و بسازم
یاد آن نمازی که نیمه شب شکستند
یاد بازوانی که بین کوچه بستند
پیر مو سپیدم بُریدم مشکل شد آخر کار من
خدا ببین سر پیری،گیر کی افتادم،هر کی هر جا باشه دیگه سر پیری احترامش بجاست
پیر مو سپیدم بُریدم مشکل شد آخر کار من
دشمنم سواره نداره رحمی به حال زار من
با دلی پر از درد به نامرد گفتم کمی آهسته تر
بی ادب تو سواره ای من پیاده،تو جوانی من پیرم
با دلی پر از درد به نامرد گفتم کمی آهسته تر
ناله ام شنید و کشید و من هم زمین خوردم به سر
آروم آروم داری میفهمی چی شد،نه؟ این آقا مرد بود،تو داری این جوری ناله میزنی
دلت شکست و بیاد رقیه افتادی
اون یهودی سگه کی بود شما رو زمین بزنه آقا
دلت شکست و بیاد رقیه افتادی
خودت برای رضای خدا زمین خوردی
حالا که عمه کوچلومو زمین زدند
با دلی پر از درد به نامرد گفتم کمی آهسته تر
ناله ام شنید و کشید و من هم زمین خوردم به سر
اشک غم سفته ام روز و شب گفته ام آه کجایی مادر
ای مدینه دشمن با حمله ی شبانه
همره دل من سوزانده درب خانه
دشمن یهودی تا وارد حرم شد
زنده خاطرات جانسوز مادرم شد
همچین که وارد خانه شدند یک دفعه پرده ها کنار رفت،خاطرات مادرم زهراسلام الله علیها برام تداعی شد
ای خدا شنیدم و دیدم در سیل آتش ابر دود
مادر جوانم کمانم در پشت در افتاده بود
هیچکی نبود به داد بچه های فاطمه برسه،زینب داشت پرپر میزد،حسین داشت بال بال میزد،از یه طرف علی رو میکشیدند،از یه طرف فاطمه افتاده بود،خاک به دهنم!یه طرف محسن….همین قدر بدون امام زمان(عج) هر روز داره این صحنه ها رو میبینه،
ای خدا شنیدم و دیدم در سیل آتش ابردود
مادر جوانم کمانم در پشت در افتاده بود
آنچه دیده ی دل بدیده هرگز نگردد باورم
مانده روی مسمار به دیوار ردی زخون مادرم
ای گل خزانم آتش زدی به جانم
ای پرستوی من رفتی زاشیانم
از غمت خمیدم امیدم رفیق خفته زیر گل