برو اي گداي مسکين در خانهي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايهي هما را
بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايهي هما را