گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد

مرهم آتش قلبم بشود حیف نشد 

فدک و خانه و امن و در بی آتش و دود 

گفتم این سه همه با هم بشود حیف نشد 

وقت برگشت از آن کوچه به مادر گفتم 

که خوشی قسمت ما هم بشود حیف نشد 




مطالب مرتبط