دل آفریده است که زیر و زبر کنی

 

ماه آفریده است که شقّ القمر کنی

 

باران رحمتیّ و قرار است نَم نَمَک

 

بر سنگ های سخت تعصّب اثر کنی

 

صف میکشن جنگل و دریا به خدمتت

 

سبزینه پوش عاطفه ها لب که تر کنی

 

این سنگ ها که بر سر اسلام می زنند

 

آقا مباد جان خودت را سپر کنی

 

در حجّة الوداع چه رازی است در دلت؟

 

باید تمام قافله ها را با خبر کنی

 

یا شافع النّفوس تو را جان فاطمه

 

در گیر و دار حشر به ما هم نظر کنی

 

جبریل من، به گرد بُراقش نمی رسی

 

گیرم در این مکاشفه خیلی هنر کنی




مطالب مرتبط