اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خُم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی

وان می که در آن جاست حقیقت، نه مجاز است

از وی همه مستی و غرور است و تکبر

وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است

رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است

شرحِ شِکَنِ زلفِ خَم اندر خَم جانان

کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی

رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است

بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم

تا دیدهٔ من بر رُخِ زیبایِ تو باز است

در کعبهٔ کوی تو هر آن کس که بیاید

از قبلهٔ ابروی تو در عینِ نماز است

ای مجلسیان، سوزِ دلِ حافظِ مسکین

از شمع بپرسید که در سوز و گداز است

 

 



مطالب مرتبط

فدای اون حرمت مادر
فدای اون حرمت مادر

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
ای یاس کبود من
ای یاس کبود من

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش