میان هلهله سینه مجال آه نداشت
 برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت

درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
 شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت

میان حجره کسی وقت احتضار نبود
 چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت

بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
 به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت

سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
 حسین بود و عطش ، یک نفر سپاه نداشت

نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی
 پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت

برای کشتن او زهر بی اثر می ماند
 میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت

برای غربت او چشم هیچ کس نگریست
 کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت

 



مطالب مرتبط

سیب سرخ
سیب سرخ

پنج شنبه, 24 آذر 1401

پخش
چه بگویم نگفته هم پیداست
چه بگویم نگفته هم پیداست

پنج شنبه, 25 شهریور 1400

پخش
مالک دل
مالک دل

پنج شنبه, 15 تیر 1402

پخش