هر کس که بر سرش زده با عشق سر کند
 باید هوای داشتن دردسر کند

باید هر آنکسی که پی وصل میرود
 تا مرز سوختن بتواند خطر کند

از دست این فراق مجال فرار نیست
 سوگند خورده است مرا خونجگر کند

شب آمده است و باز زلیخا نشسته است
 شاید دوباره یوسف از اینجا گذر کند

باشد به التماس دل ما محل نده
 پس لااقل بگو که چه خاکی به سر کند

اصلا چگونه شمع در این گوشه اتاق
 شب را بدون صحبت پروانه سرکند

دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
 چندان امان نداد که شب را سحر کند

افتاده اند در بغل هم دو سوخته
 دیگر کسی نمانده کسی را خبر کند

وقتی فقیر فقر ندارد فقیر نیست
 کاری کنید فقر مرا بیشتر کند

هر آنچه داده ام دوبرابر گرفته ام
 آنکس ضرر نکرد که اینجا ضرر کند

با آنکه ذره را به نظر آفتاب کرد
 باد صبا بگو که به ما هم نظر کند

 



مطالب مرتبط

ای یاس کبود من
ای یاس کبود من

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
فدای اون حرمت مادر
فدای اون حرمت مادر

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش