الهی بی پناهان را پناهی یا الهی
به سوی خسته حالان کن نگاهی یا الهی
مرا شرح پریشانی چه حاجت یا الهی
که بر حال پریشانم گواهی یا الهی
خدایا تکیه بر لطف تو دارم یا الهی
که جز لطفت ندارم تکیه گاهی یا الهی
دل سرگشته ام را رهنما باش یا الهی
که دل بی رهنما افتد به چاهی یا الهی
نهاده سر به خاک آستانت یا الهی
گدایی، دردمندی، عذرخواهی یا الهی
گرفتم دامن بخشنده ای را یا الهی
که بخشد از کرم کوهی به کاهی یا الهی
خوشا آن کس که بندد با تو پیوند یا الهی
خوشا آن دل که دارد با تو راهی یا الهی
زنخل رحمت بی انتهایت یا الهی
بیفکن سایه بر روی گیاهی یا الهی
به آب چشمه لطفت فرو شوی یا الهی
اگر سر زد خطایی، اشتباهی یا الهی