بيقراريم چون پريشانيم

ما پريشان درد هجرانيم

باز هم جمعه آمد و بي تو

ندبه هاي فراق ميخوانيم

 

شايد اينجايي و نمي بينيم

يا كه هستي؛ كجا؟! نميدانيم

 

بيقراري جمعه هاي تو را

چند قرن است ابر بارانيم

 

صبح، اميدوار آمدنت

عصر، از خيل نا اميدانيم

 

گرچه اين اشك ها براي تو نيست

ما پريشان لقمه ي نانيم

 

كاش روزي به خويش مي ديديم

چون تو صبح و مساء گريانيم

 

صبح گريان راس بي پيكر

عصر گريان جسم عريانيم

 

صبح گريان طفل بي شيريم

عصر گريان شاه عطشانيم



مطالب مرتبط

چه بگویم نگفته هم پیداست
چه بگویم نگفته هم پیداست

پنج شنبه, 25 شهریور 1400

پخش
سیب سرخ
سیب سرخ

پنج شنبه, 24 آذر 1401

پخش
مالک دل
مالک دل

پنج شنبه, 15 تیر 1402

پخش