زینب آن بانوی عظمایی که دست قدرتش
کهکشان چرخ را بر پا طناب انداخته

شمسه کاخ جلال و رفعتش از فرط نور
مِهر عالم تاب را٬از آب و تاب انداخته

دختر مرد دوعالم٬آنکه گاهِ خشم خویش
رَعشه بر این چارمام و هفت باب انداخته

این همان بانوست٬که از نطق و بیان همچون علی
انقلاب از کوفه تا شام خراب انداخته



مطالب مرتبط

کیمیا داری خاک و طلا میکنی
کیمیا داری خاک و طلا میکنی

پنج شنبه, 18 فروردین 1401

پخش
دلم گرفته از همه دلم گرفته از خودم
دلم گرفته از همه دلم گرفته از خودم

دو شنبه, 13 اردیبهشت 1400

پخش
جوون امام حسین
جوون امام حسین

پنج شنبه, 26 اسفند 1400

پخش