بازم شب جمعه ست ، زهرا تو گوداله
گیسو پریشونه ، می خونه با ناله
بچهء من که سر به تن نداره
رو خاک رها شده کفن نداره
می خوام ببوسمش ولی نمیشه
یه جای سالم به بدن نداره
چادر خاکیمو به روش کشیدم
کسی نبینه پیروهن نداره
بُنَیّ بُنَیّ...
بازم شب جمعه ست ، زهرا دلش خونه
زینب واسه مادر ، هی روضه می خونه
نبودی مادر ببینی چه ها کرد
اونکه سر حسینتو جدا کرد
نبودی مادر ببینی که لشکر
چه آتیشی تو خیمه ها به پا کرد
کاش توی قتلگاه بودی می دیدی
اون گلوی پاره منو صدا کرد
اُخَیّ اُخَیّ...